علی لقمانی با اشاره به نقطه مشترک میان فیلمبردار و کارگردان یک اثر سینمایی، گفت: موارد مشابه زیادی بین کارگردان و فیلمبردار وجود دارد که هر دو باید به آن واقف باشند؛ برای رسیدن به فضای درست بصری فیلم نیاز است که کارگردان به قواعد فنی زبان سینما آشنا باشد زیرا اگر آشنا نباشد ممکن است یک اثر بصری تولید کرده باشد اما آن اثر، سینمایی نیست؛ سینما دستور زبان خاص خودش را دارد که آن را از سایر هنرها تفکیک میکند.
درباره انتخاب عوامل یک فیلم بیان داشت: اگر به عنوان تهیهکننده و کارگردان عوامل خود را درست انتخاب کنیم با چالش کمتری مواجه خواهیم شد و توجه داشته باشیم که باید به افراد باتجربه اعتماد کنیم زیرا شاید آنها ایدههایی داشته باشند که بیشتر به ما کمک کند. عمدتا کارگردانهای بزرگ جهان در طول عمر حرفهای خود تنها با یک یا دو فیلمبردار کار میکنند و در این شکل نکته قابل توجه این است که نوع نگاه فیلمبردار و کارگردان در طول کارهای مشترک کمکم به هم نزدیک میشود. ایدهآلترین شکل اجرا این است که زمان فیلمبرداری حداقل مکالمات میان کارگردان و فیلمبردار رد و بدل شود البته این موضوع در سینمای مستند بیشتر دیده میشود.
در بخش دیگری از این کارگاه« لقمانی» به سوالات حاضران در جلسه پاسخ داد. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا نابازیگر فیلمبردار را وارد چالش می کند، گفت: هر فیلمی قاعده خود را دارد. به عنوان مثال، در فیلم «کلید» ساخته ابراهیم فروزش از یک کودک و یک نوزاد به عنوان بازیگر استفاده شده است که با توجه به بچه بودنشان نابازیگرتر از آنها نمیتوان پیدا کرد زیرا آنها پلانها را نمیفهمند و فیلمبردار به ناچار باید می پذیرفت که دقیقا مانند فیلمنامه فیملبرداری کند تا بازیگر متوجه شود.
لقمانی با بیان اینکه باید واقعبین باشید و بدانید با چه پروژهای سر و کار دارید و طبق آن خود را هماهنگ کنید، ادامه داد: درست است به عنوان تکنسین ماجرا، چیزهایی را از دست می دهیم ولی باید این منطق را بپذیریم که نتیجه کلی فیلم باید خوب باشد زیرا اگر فیلمبرداری خوب باشد و فیلم تاثیرگذار نباشد فایدهای ندارد. برآیند همه این عملیات باید باعث شود فیلم اوج بگیرد و همه در خدمت فیلم باشند تا آن نتیجه نهایی حاصل شود قطعا اگر با این آگاهی پیش برویم مشکلی پیش نمیآید.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر تفاوت فیلمبرداری دیجیتال و آنالوگ در سالهای اخیر توضیح داد: اگر از ابتدا با فضای مجازی و الکترونیک آشنا بودیم شاید برای ما فرقی نمیکرد اما برای کسی که تجربه فیلمبرداری با سیستم آنالوگ را داشته کمی سخت است. تصور میکنم در حال حاضر فضای دیجیتال به جایی نرسیده که بتوانیم بگوییم از تصاویر آنالوگ عبور میکند. هنوز تصویر دیجیتال حس و حالی که تصویر آنالوگ سینمایی داشته را نتوانسته پوشش دهد اما شاید در 10 سال آینده این اتفاق بیفتد.
وی درباره لنزها در فیلمبرداری، توضیح داد: هر چقدر فاصله کانونی لنزها کمتر باشد، زاویه دید آن بازتر خواهد بود. به عنوان مثال، در یک لنز18-135( 18 زاویه بازتر است و 135 زاویه بستهتر است) بدین ترتیب با لنز 18 وقتی قرار است نما ثابت باشد و کمترین فاصله کانونی را داشته باشیم، مجبوریم دوربین را تا جایی که میتوانیم جلو ببریم تا مدیوم شات بدست بیاید اما وقتی با لنز 135 میگیریم مجبوریم فاصله بگیریم تا همان اندازه که با 18 گرفتیم ثبت شود.
مدیر فیلمبرداری «طهران تهران» ساخته داریوش مهرجویی با بیان اینکه جابجایی دوربین در جهت سوژه یک اصل مهم در فیلمسازی است، افزود: اگر در صحنهای دو بار این کار را انجام دادند به این معنی نیست که فیلمبرداری بلد نیستند بلکه میخواهند به نمای مورد نظر برسند.
لقمانی با بیان اینکه نوع کارکرد نیز مهم است، یادآور شد: کار با سیستم آنالوگ همراه خود تمرکز و دقت میآورد زیرا برای آن هزینه میشود و مانند سیستم دیجیتال نیست که هر زمان بخواهیم تصاویر ثبت شده را پاک کنیم. این موضوع ناخداگاه روی تمرکز و توجه ما تاثیر میگذارد و بعد از اتمام کار با خود می گوییم کاش دقت بیشتری کرده بودیم.
وی در پایان بیان داشت: یکی از تفاوتهایی که فیلمبرداری دیجیتال ایجاد کرده حضور بازیگرانی از دو نسل مختلف است. بازیگرانی که با سیستم آنالوگ تربیت شدهاند به دلیل نوع ساخت فیلم و محدودیت برداشت، دیالوگهای خود را کاملا حفظ میکردند و وقتی میبینند برخی بازیگران مقابل آنها دیالوگهای خود را حفظ نمیکنند اذیت میشوند و این سوء تفاهم را ایجاد میکند که بازیگران قدیمی بداخلاق هستند.
گفتنی است، در بخشی از این کارگاه «علی لقمانی» علاوه بر ارائه مباحث نظری به صورت عملی ، درمحوطه باز موزه سینما به آموزش اصول اولیه فیلمبرداری و آشنایی با دوربین و لنزهای مختلف نیز پرداخت.